معنی کتیه هکاردن - جستجوی لغت در جدول جو
کتیه هکاردن
حالت چرخیدن اشیا در گردباد
ادامه...
حالت چرخیدن اشیا در گردباد
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ستیر هکاردن
سخت و استوار کردن
ادامه...
سخت و استوار کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کاته هکاردن
بچه زادن جانوران
ادامه...
بچه زادن جانوران
فرهنگ گویش مازندرانی
پتی هکاردن
فرو کردن، سپوختن
ادامه...
فرو کردن، سپوختن
فرهنگ گویش مازندرانی
پته هکاردن
آب پز کردن مانند: آلوی آب پز و باقلای آب پز
ادامه...
آب پز کردن مانند: آلوی آب پز و باقلای آب پز
فرهنگ گویش مازندرانی
تنه هکاردن
توافق صاحبان گله مشترک بر سر تقسیم دامها بر مبنای غث و ثمین
ادامه...
توافق صاحبان گله مشترک بر سر تقسیم دامها بر مبنای غث و ثمین
فرهنگ گویش مازندرانی
لتی هکاردن
له کردن، درهم کوبیدن و مچاله کردن
ادامه...
له کردن، درهم کوبیدن و مچاله کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
وتی هکاردن
پیچیدن نخ به ماسوره یا قرقره
ادامه...
پیچیدن نخ به ماسوره یا قرقره
فرهنگ گویش مازندرانی